
استارتاپ چیست؟
ترویج مفهوم استارتاپ ها خیلی قدیمی نیست. شاید تنها یک یا دو دهه از استفاده از این لفظ در ایران و سایر نقاط جهان میگذرد ؛ اما متاسفانه به دلیل جذابیت یا به هر حال رقابتهای ناسالم، شاهد استفاده پرتکرار از این عنوان برای مشاغل مختلف هستیم. استفاده از این عنوان برای کسبوکارهای مختلف هیچ اعتباری به آنها نبخشیده است و این تلاش و کوشش اعضای تیم است که میتواند باعث موفقیت آنها شود. startup
حالا در این نوشته میخواهیم درباره این مفهوم بیشتر بدانیم، با ما همراه باشید.
تعریف و درک مفهوم استارتاپ startup
سایتها و منابع اینترنتی مختلفی به تعریف مفهوم استارتاپ و اصول و مبانی مربوط به آن پرداختهاند، و تنها با یک جستجوی اینترنتی ساده در برخی از این سایتها میتوان به تعاریف گوناگون از آن دست یافت.البته ناگفته نماند که اشتباهاتی در این تعریفها نیز وجود دارد که مورد بحث ما در این مطلب نیست.
به طور کلی :
استارتاپ به پروژههایی گفته میشود که در جریان آن، یک ایده خام، به کمک تلاش و کوشش یک گروه به تولید یک محصول میانجامد و زمینه برای فروش آن محصول فراهم میشود.
در واقع، استارتاپ تمامی مسیر از صفر تا صد را طی میکند و تمامی مراحل را به صورت آزمون و خطا و یا یادگیری اصول و مبانی پایه آن انجام میدهد.حال ممکن است شروع مفهوم استارتاپ به صورت یک کار علمی خیلی پیچیده مانند یک اختراع سخت در حوزه نرم افزاری باشد، یا یک گروه بازاری تصمیم به تغییر در یک محصول خیلی ساده بگیرند و زمینه ورود آن به بازار به عنوان یک محصول جدید را فراهم کنند. startup
پس لازم است که دوباره تکرار کنیم که :
ایدههای موفق استارتاپی لزوماً بر روی کارهای علمی پیچیده کار نمیکنند؛ بلکه در تولید یک محصول و در فروش آن به مشتری، موفقتر از سایرین هستند.
اگر میتوانید با مهارت هایتان به ما در پیشرفت استارتاپ کمک کنید، میتوانید در اینجا ثبت نام کنید.
تاریخچه استارتاپ ها startup
اگر بخواهیم به تاریخچه استارتاپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زده میشود. اما آغاز استفاده از مفهوم استارتاپ به سال حدود ۱۹۱۱ میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارتاپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارتاپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
- یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارتاپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارتاپ آشنا هستید.
- اما یکی دیگر از استارتاپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارتاپ گوگل است که ایده آن در سال ۱۹۹۷ مطرح شد و در سال ۱۹۹۸ آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
چرا راه اندازی استارتاپ جذاب است؟ startup
در این قسمت میخواهیم به یکی از ابهاماتی که در بند اول این مقاله به وجود آمد پاسخ دهیم.
شاید برای شما نیز این سؤال پیش آمده باشد که چرا اغلب کسانی که قصد راه اندازی یک کسبوکار دارند، ترجیحاً از لفظ و مفهوم استارتاپ برای آن استفاده میکنند؟
باید بپذیریم که این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد و البته در برخی موارد نیز، حمایت دولتی از برخی شرکتها باعث میشود که این برچسب را بر روی کسبوکار خود بچسبانند. اگر ما راه اندازی استارتاپ را به عنوان شروع یک کسبوکار جدید در نظر بگیریم، جنبه روانی این موضوع بیشتر از این مسئله نشأت میگیرد که همه انسانها به دنبال چالشهای جدید و در حقیقت دیده شدن هستند. وقتی که شخصی اقدام به تولید یک محصول جدید و جذاب در سطح جامعه میکند، تعداد کسانی که این محصول را انتخاب میکنند و به عنوان انتخاب اول خود در نظر میگیرند، تعیین کننده میزان موفقیت استارتاپ است.
بنابراین وقتی که شخصی بر روی یک کار جدید ریسک میکند و در تصور خود به این نتیجه میرسد که :
- محصول مورد نظر باعث دیده شدن
- و حتی برند شدن آن میشود،
سعی میکند که به شکلهای مختلفی این کار را مطرح کند. با این تفاسیر، مفاهیمی مانند:
- تازه بودن
- دیده شدن
- امتیازات دولتی برای استارتاپ ها
- منحصر به فرد بودن
- جنبههای روانی
- و تمایل به رسیدن به موفقیت از صفر تا صد
اصلیترین دلایلی هستند که بیشتر افراد به راه اندازی یک کسبوکار جدید و استارتاپ متمایلند.
چرا بیشتر استارتاپ ها شکست میخورند؟
دلایل اصلی شکست استارتاپ ها را در ادامه همین مطلب به طور جزئی و با ذکر دلایل کامل معرفی میکنیم.
اما چرا درصد شکست استارتاپ ها نسبت به درصد موفقیت آنها بیشتر است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال باید به سراغ همان جنبه روانی ذکر شده در بند قبلی برویم. احتمالاً با خواندن یک مطلب به این نتیجه میرسید که میتوانید در این حوزه موفق باشید. فرض میگیریم که شما از یک فروشگاه اینترنتی خارجی دیدن کردهاید و میبینید که تعداد مشتریان و آمار فروش آنها بسیار بالاست؛ startup
احتمالاً شما نیز فکر میکنید که:
- با یک هزینه ۴ تا ۱۰ میلیونی میتوانید یک فروشگاه اختصاصی اینترنتی طراحی کنید
- مطالب خود را در آن بارگذاری کنید
- بر روی بحث بهینه سازی محتوایی و گرافیکی آن کار کنید
- تبلیغات گوگل و کار با ابزارهایی مانند گوگل ادوردز را یاد میگیرید
- بر روی مشتریان و مخاطبان خود کار میکنید
- چند نفر پرسنل یا همکار برای کار خود استخدام میکنید
- و در نهایت به مرور زمان فروش خود را افزایش میدهید
تمامی کسبوکارهای اینترنتی این مراحل را با چند کار جزئی دیگر طی میکنند.اما :
بزرگترین موضوعی که باعث تفاوت یک استارتاپ موفق با یک استارتاپ شکست خورده میشود، تلاش، کوشش، دانش و استمرار اعضای تیم است.
طی کردن یک مسیر برای تجاری کردن یک محصول آسان نیست . مطمئن باشید که بیشتر استارتاپ هایی که در این مسیر شکست میخورند، صرفاً به دو علت است:
- نداشتن تلاش کافی
- خستگی در بین راه
منبع : https://modireweb.com